پنج شنبه, 14 ارديبهشت 1391 ساعت 04:30

شهریار و شعر ترکی-ویراست اول-علی اصغر شعردوست به انضمام برگزیدۀ دیوان شهریار

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
کتاب شهریار و شعر ترکی به انضمام برگزیدۀ دیوان شهریار از آثار علی اصغر شعردوست در حوزه ی شعر و ادب آذربایجان و کاوشی در اشعار استاد شهریار آخرین بازمانده ی خدایان غزل ایران زمین است .  در این کتاب به موضوعاتی چون ویژگیهای زبان شناختی ، موضوعات و مضامین ،قالب، وزن و قافیه در اشعار ترکی ، آرایه های بدیعی ،پی جویی تأثیر فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی آذربایجان و... پرداخته شده است . همچنین در برگزیده ی دیوان شهریار بهترین آثار استاد شهریاردر بخشهای غزلیات ،قصاید ، مثنویات ،مکتب شهریار ،قطعات ،اشعار ترکی آذری توسط دکترعلی اصغرشعردوست گزینش شده است . در بخشی از مقدمه ی این کتاب آمده است :
روز بیست و هفتم شهریور ماه هر سال یادآور عروج استاد شهریار است. شاعر بلند نظر جاودانه ای که دلهای مشتاقان را اسیر کمند کلام خویش کرد و کلام سحر آمیزش مرزها را درنوردید. شهریار سیمرغی فراتر از قاف و قافیه بود که زندگی و جهان را با شعر می نگریست. شعر شهریار مجموعه ای هماهنگ ودلکش از رنگ و صوت و زندگی است که در هر دم و  بازدم ضرباهنگ دلها را تکرار می کند.
امتداد نگاه شهریار چه در جهت عمودی و چه در جهت افقی شایان تأمل است. به عبارتی روشن تر استاد دیدی ژرف و فراخ دارد با آنکه همه چیز را در دایرۀ دید خود دارد از ژرفای نگاهش کاسته نمی شود. برای همین از نظر نگاه شاعرانه و هم از جهت مردمی بودن در اوج قرار می گیرد و با بالهای خستگی ناپذیر عشق و عرفان از قاف و قافیه فراتر می رود. شهریار آسمان شعر را سقف بشکافت و طرحی نو در انداخت، طرحی که در جاودانگیش تردید را راه نیست.
شوری که او در آفاق کرد تنها در قلمرو دل آدمی قابل تصور است. روزی در تهران، روزی در خراسان و روز دیگر در تبریز بود، اما همه جا در کلامش از شیدایی و شور آکنده بود و در قلمرو محیطی خاص نمی گنجید. «حیدربابا سلام» او فراتر از مرزها هنگامه ای برپا کرد. هر کسی حرمانها و آرزوهای خود را در این منظومه برپا کرد. هر کسی حرمانها و آرزوهای خود را در این منظومه شگفت جست و جو می کند. شهریار زبان مشترک همۀ بشر است.
پاک اعتقادی و پارساییش همگان را به خضوع و خشوع وامی داشت. کدامین مسلمان ودوستدار علی است که بوی عشق و محبت را از کلمه کلمۀ منظومه های «علی ای همای رحمت» و «شب و علی» درنیابد. عذوبت کلامش بی نیاز از تفسیر و تبیین است و قولی است که جملگی برآنند. توضیح ارزش کلامش همچون قیاس دریا و قطره است. اما نکته ای که در زندگی ادبی شهریار ملک سخن اهمیت بسیار دارد و کمتر به آن توجه شده این است که شهریار به اعتباری «شاعر ملی ایران» عصر انقلاب اسلامی است.
در نزد ما ایرانیان شعر همواره عالیترین و نابترین صورتی بوده است که در هنر کمال مجال بروز می یابد. کمتر ملتی را می توان در جهان یافت که این همه به شعر پرداخته و گنجینه ای غنی و ارزشمند بدین عظمت داشته باشد. منزلت شعر در نزد ایرانیان بدان پایه است که به رغم ساختار و همی شعر، ارزشمندترین مفاهیم دینی و هنری و تاریخی ما به شعر صورت وجود یافته است. به عبارتی ما در همه ادوار تاریخ، با شعر نوشت و خواند داشته ایم و با شعر زندگی کرده ایم. شعر همزاد تاریخی ماست. جالب توجه اینکه، با وجود این همه قرابت و موانست روحی و معنوی با شعر، کمتر به بحث و تفسیر و تبیین و کشف ماهیت آن پرداخته ایم، گویی از فرط روشنی موضوع نیازی به تعریف آن نداشته ایم و هنر شعر در خون ما جاری و ساری بوده است. با اینحال علیرغم وجود نامهای بزرگانی در تقویم بزرگداشت شاعران بزرگ متقدم همچون شاعر شاعران ایران زمین فردوسی، مایه سربلندی ایران و ایرانیان حافظ و سعدی و عطار و... در مناسبتهای سال توجهی به بزرگداشت شعر معاصر ایران نشده بود. این نقص را از مسئولیتهای مختلف فرهنگی که در دو دهه گذشته داشتم احساس کرده بودم و هماره در این اندیشه بودم که برای پرداخت به شعر معاصر کشورمان و شاعران توانایی که در دوران ما زندگی می کنند باید مناسبتی وجود داشته باشد. این مناسبت باعث خواهد شد که همانند توجه به سایر وجوه هنر کشور از قبیل موسیقی، تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی و... که علیرغم کمبود اعتبارات لااقل سالیانه میلیاردها تومان را به خود اختصاص داده اند به این نوع فاخر و فخیم هنر ایران زمین نیز توجه شود. به همین منظور در نامه ای به ریاست محترم جمهور نوشتم:
«مستحضرید بی شک می توان استاد سید محمدحسین شهریار را بزرگترین وارث شاعران بزرگ ایران زمین د دهه های اخیر نامید. جامعیت و ممتاز بودن استاد شهریار در حوزه های مختلف شعر اعم از فارسی و ترکی آذربایجانی، فضایل اخلاقی و یک دهه حیات پر نشاط همراه با انقلاب اسلامی که استاد از آن به عنوان «جهاد قلمی» یاد کرده است و همچنین شهرت فراوان وی به عنوان محبوب ترین شاعر کشور در نظر خواهیهای متعدد –پیش و پس از انقلاب اسلامی –و اشتهار  ایشان در جهان و به ویژه کشورهای پیرامون ضروری می نماید که نام استاد شهریار و به این طریق شعر معاصر به عنوان یک نوع ادبی که مردمان ایران زمین به آن در جهان اشتهار دارند همه ساله گرامی داشته شود.
به دلایل مذکور و ضرورتهای فراوانی که جناب عالی و اعضای محترم شورا بر آن وقوف دارید پیشنهاد می کنم روز 27 شهریور ماه که همگاه با وفات استاد فرزانه روانشاد می باشد به عنوان «سالروز استاد شهریار –روز شعر» در کشور نامگذاری شود. طبعا این اقدام علاوه بر تکریم و تعظیم از شخصیت جهانی شهریار ملک سخن، که در همه کشورهای پیرامون و سال گذشته از سوی یونسکو در مقر آن گرامی داشته شد، بزرگداشت علم و فضیلت و هنر و آفرینشهای هنری و رونق شعر در کشور خواهد شد. پیشاپیش از نظر مساعد جنابعالی و اعضای محترم شورا کمال تشکر را دارم.»
اما چرا شهریار و روز درگذشت او؟! مکرر گفته و نوشته ام: در تاریخ ادبیات هر سرزمین، شاعران و نویسندگان کم شماری هستند که چون ستونهای استوار، آسمانۀ آن سرزمین را بر سر انبوه شاعران و نویسندگان دیگر نگاه می دارند. چنین نوابغی هر چند سده یک بار ظهور می کنند. تاریخ ادبیات یک ملت برای ظهور چنین نوادری به ادوار مختلف تقسیم می شود. شاعرانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب از ارکان شعر ما به شمار می روند و در پیدایی ادوار مهم ادبی نقش اساسی دارند. اما در میان شاعران و بزرگان شعر معاصر کشورمان استاد سیدمحمدحسین شهریار، به گواهی بسیاری از منتقدان و محققان برجسته و نیز به تصریح همگنانش، همچنین تأیید ذوق عمومی، درخشانترین چهره شعر معاصر ایران است.
شهریار چون سیمرغ در جایگاهی چندان فراتر از دیگر شاعران همروزگارش جای گرفته است که تفوقش را به معاصران خود حتی بی چشم و چراغ هم می توان دریافت. بی گمان توفیق شهریار و اقبال کم مانند وی به اعتبار کیفیت و کمیت آثارش از نوادر تاریخ شعر ماست. ما در طول عمر پربرکت استاد شهریار و نیز در گسترۀ خلاقیت عظیم او نه یک شاعر بزرگ، بلکه چند شاعر بزرگ را –دوشادوش هم –می بینیم: پی گیرنده  و پاس دارندۀ سنتهای ادبی است. شهریار از آغاز رویکرد به شعر و شاعری با آثار بزرگان شعر و ادب این سرزمین مأنوس و مالوف بود. این انس و الفت، که در مواردی به شیفتگی ماننده تر بود،  در تکوین و تشکل شخصیت ادبی شاعر نقش بسزایی داشت. استاد شهریار با زبان و نگاهی ویژه خود در انواع و قالبهای مختلف شعر سنتی سخن پردازی کرده است. آثار او، در هر نوع و قالبی، هم از نظر قوت و کیفیت و هم از نظر کمیت درخور توجه است.
استاد از سویی با استقبال و اقتفای آثار برخی از شاعران متقدم –خواجۀ شیراز –توان و تبحر خود را در هماوردی با ارکان شعر ایران به نمایش گذاشته است، از سوی دیگر تنها به انتقال مواریث و تجارب ادبی اسلاف خود اکتفا نکرده، بلکه در جریان تداوم سنتهای ادبی، ذهنیت و نگرش نو دارد. چنین ذهنیت و نگاهی، باعث تحولی شگرفت در تاریخ بعضی از انواع شعر فارسی شده است.
یکی از بزرگترین خدمات شهریار، ایجاد تحول در عرصۀ غزل فارسی است. جریان پویایی که امروزه با عنوان «غزل نو» به موازات شعر نو به حیات خود ادامه می دهد، در واقع با غزلهای نوآیین استاد آغاز شده است. از هیمن روی شهریار را می توان پس از دورۀ بازگشت و دورۀ مشروطیت که به اعتقاد بنده باید از ادوار رکود و فتور تاریخ غزل شمرده شوند، احیاگر غزل فارسی و نیز پدر غزل نو دانست. رویکرد  ویژه شهریار به غزل، باعث شد غزل دیگرباره به عنوان پویاترین گونۀ شعر فارسی جایگاه خود را در اذهان و انظار باز یابد. اگر من در اینجا بخواهم به عناوین غزلهای نو شهریار اشاره کنم فهرستی بلندبالا خواهد شد. فقط به بیان ابیاتی از یکی از غزلهای او بسنده می کنم:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت بادگران                           رفتم از کوی تو، لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی                     تو بمان و دگران، وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند                      هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
می روم تا که به صاحب نظری باز رسم                       محرم ما نبود دیدۀ کوته نظران
دل چون آینۀ اهل صفا می شکفنند                 که ز خود بی خبرند این ز خدا بی خبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت             یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران
شهریارا غم آوارگی و دربدری                        شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
از سوی دیگر ما با شاعری روبه روییم که با آفریدن برخی منظومه ها و قطعات نو، هم آثار ارجمندی به گنجینۀ شعر ایران افزود و هم به جریان طبیعی و سالم شعر نو و تثبیت جایگاه آن یاری کرد. مکتب شهریار با همین اشعار استاد شکل گرفت. هم خود شاعر و هم منتقدان این بخش از آثارش را از درخشانترین سروده هایش دانسته اند. شعرهای مکتب شهریار بیشتر از انکه به اعتبار قالب و فرم ظاهری شناخته شوند، با رمانتیسم قالب تمایز و تشخص می یابند. شعرهایی چون دو مرغ بهشتی، هذیان دل، قهرمانان استالینگراد، افسانه شب، مومیایی، ای وای مادرم، راز و نیاز،  پیام به انشتین و شاهد شعر برجسته ترین نمونه های مکتب شهریار به شمار می روند. در اینجا بنده هایی از منظومه زیبا  و درخشان «دو مرغ بهشتی» را عرض می کنم که برای نیما یوشیج شاعر بلند آوازه و مبدع کشورمان نوشته است که هم کاشف از ارتباط این دو بزرگ است و هم حکایت از توانایی استاد دارد:
این چمن زار زیبا کتابی                     بود و در وی در چشم من باز
لیکن از زمرۀ خاکیان بود          آنچه دیدم در او نغمه پرداز
هرگز آن نغمه ساز بهشتی                  نیست کو با من آید هم آواز
                         دیدی اینجا هم ای دل غریبیم
ناگه از جنگل یاسمنها             نالۀ آشنایی شنودم
زخمۀ تار جان بود گویی           چنگ زد در همه تار و پودم
همزبان بهشت طلایی است                 باز خواند به نوشین سرودم
                         در پی آن صدا رفتم از دست
ویژگی مهم دیگری که باید بر سلسله عامل برشمرد بیفزاییم ایمان و اعتقاد راسخ شاعر است که از محدودۀ زندگی فردی او فراتر رفته و در تشکل شخصیت و حیات ادبی اش تأثیر بسیار گذاشته است. استاد شهریار هم در زندگی شخصی انسانی مومن و معتقد بود هم در مصاحبه ها و نظرات خود از آغاز به مذهب توجه خاصی داشت و هم یکی از ارکان شعر مذهبی است که در این زمینه آثار بسیاری دارد.
در کنار ابعاد مختلف خلاقیت استاد و نیز چهره های گونه گونی که از این نابغه نادره گفتار شعر مشرق زمین ارائه شد، او را به عنوان یک شاعر مذهبی سرای بزرگ هم می شناسیم و می شناسند. شعرهایی چون مناجات شب و علی و برخی از اشعار مذهبی دیگر  او در ردیف دلاویزترین سروده های عصر ما جای دارند.
من پیش از این در برخی یادداشتها و مقالات خود شهریار را از ارکان شعر تشیع ذکر کرده ام، اکنون نیز عرض می کنم کدامیک از شاعران همعصر ما شعری به بلندی و لطافت مناجات سروده است که همگان با هر میزان اعتقاد لااقل ابیاتی از آن از حفظ نکرده باشند.
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را                   که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین                    به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نباشد                         چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر از سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ                     به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت                           که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب                      غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
هم صدایی شهریار با انقلاب اسلامی هم، منبعث از افکار و اعتقادات مذهبی او بود. استاد از نخستین روزهای انقلاب تا واپسین دم مسیحایی اش هماره شعور انقلابی را  در شور شعر درآمیخت، گویی جان مشتاق شهریار گوهر گمشده اش را در این نهضت یافته بود. همانگونه که در آغاز این مقدمه گفتم جمع چنین ویژگیهایی در شخصیت و شعر شهریار او را در مرتبتی بس والا جای می دهد و تکریم او جز تکریم شعر و شعور راستین نیست.
و اما بخشی دیگر از دریای بی کران خلاقیت استاد، که آیینه ای است در برابر چهره شاعر بزرگ دیگری، آثار ترکی اوست. استاد شهریار رکن رکین شعر ترکی آذربایجان است. در روزگاری که شعر و ادب ترکی آذربایجان مورد بی مهری قرار گرفته بود شهریار به یاری آن شتافت و شور و غوغایی را که در عرصه شعر پارسی ایجاد کرده بود، به گسترۀ شعر ترکی نیز کشاند و به تعبیر خود خنجر را به خرما تبدیل کرد.
آوازه شعرهای ترکی استاد سالهاست که از حدود و ثغور سیاسی و جغرافیایی درگذشته و تا همه سوی آفاق و انفس رسیده است. منظومه «حیدربابایه سلام» که فرازین قله آثار ترکی شهریار به شمار می رود نه تنها به آثار شاعران ترکی گوی ایران، بلکه در شعر جمهوری آذربایجان، ترکیه و جمهوریهای آسیای میانه هم تاثیر بسیار نهاده است.
رویکرد استاد شهریار به شعر ترکی در شرایطی صورت گرفته که به تعبیر خود استاد، در آن دوره اشعاری که به زبان ترکی در ایران به چاپ رسیده بود نه از نظر کیفیت و نه از کمیت نمود چندانی نداشت.
ظهور شهریار در چنین مقطع حساسی به نجات شعر آذری منجر شد. این مسئله از چند منظر قابل ارزیابی است.
الف: استاد شهریار هنگامی که به سرودن اشعار آذری آغاز کردند. دیگر به اعتبار آثار فارسی خود در عرصه فرهنگ و ادبیات معاصر چهره ای شناخته و محبوب بودند، همین اعتبار و محبوبیت شهریار، هم در نوردیدن محدودیتهای سیاسی و امنیتی رژیم ستمشاهی را آسانتر نمود و و هم توجه مردم را به اشعار ترکی او –و از این طریق به شعر ترکی –جلب کرد. بی شک هیچ یک از شاعران آذربایجانی ما (و بلکه هیچ یک از شاعران معاصر ایریان) از چنین نفوذ و اعتباری تعیین کننده و موثر برخوردار نبود.
ب: تبحر و تجربۀ کم مانند شهریار، در عرصۀ شعر و شاعری برای رشد و شکوفایی شعر ترکی در ایران غنیمت بود. شعر ترکی در ایران مدتها بود که دیگر نمایندۀ برجسته ای نداشت و سراشیبی تندی را طی می کرد.
آثار پراکنده ای که در اینجا منتشر می شد  از ارزش ادبی چندانی برخوردار نبودند و بیشتر شبیه به شعارها و بیانیه های سیاسی بودند. بر این اساس رویکرد استاد شهریار به شعر ترکی آذربایجانی، رویکردی سرنوشت ساز بود. بعد از مدتی طولانی که شعر ترکی در ایران با ایستایی مواجه شده بود فقط شاعر چیره طبعی چون شهریار می توانست طرحی نو دراندازد و فصلی دیگر گشاید.
ج: با توجه به شرایط سیاسی آن سالها، و گرایش بعضی از نیروهای فرهنگی به شوروی و کوشش برای تبدیل زبان ترکی آذربایجانی به عنوان زبان واسط میان شوروی و چپگرایان ایران، شهریار به عنوان یکی از شیفتگان مفاهیم دینی و خادمان صادق زبان و ادبیات فارسی و نیز چهره ای میهن پرست به دور از همه بازیهای سیاسی به یاری شعر ترکی آذری شتافت. حضور قدرتمند شهریار در این عرصه از دو جهت اهمیت دارد. یکی اینکه شهریار توانست به دور از اغراض سیاسی مکتبی نو در شعر ترکی بنیان نهد و توجه شاعران آذری را به ارزشها و معایر  زیبایی شناختی جلب و شعر را جایگزین شعار کند. از سوی دیگر او کسانی را که از شعر ترکی آذری به عنوان یک حربۀ سیاسی به نفع بیگانگان بهره می بردند، خلع سلاح کرد. این کوشش ملی شهریار حتی کرملین نشینان را به صرافت تطمیع شاعر انداخت. طرح حزب کمونیست شوروی برای اعطای جایزۀ ادبی لنین به شهریار، با هوشیاری شاعر بزرگ ملی ایران با شکست مواجه شد.
دلایلی که بر شمرده شد درستی این ادعا را که در آن روزگار جز شهریار کسی یارای یاری شعر ترکی آذری را نداشت ثابت می کند.
هر چند شاعر کمتر از بیست درصد اشعارش را به زبان مادری سروده اما با همین دیوان کوچک توانسته جایگاه برتری در شعر ترکی آذربایجانی کسب کند. شعر ترکی شهریار افزون بر ایران، در قفقاز، ترکیه و آسیای میانه هم با اقبال مواجه شد. آثاری که زیر تأثیر شعرهای ترکی استاد شهریار سروده شده و نیز پژوهشهایی که درباره زندگی و شعر شهریار انجام شده،  نشانگر آن است که هنر شهریار چگونه حدود آفاق و انفس را در نوردیده و تا همه سوی جهان رسیده است. پرسش بزرگی که سالها بی پاسخ مانده این است: چطور آثار شاعری که مطالعات و تجارب ادبی اش اغلب به زبان فارسی بود، و در شرایطی که شعر و ادب ترکی آذری در ایران چندان جایگاهی نداشته به سرودن پرداخته است، در کشورهایی که آثار فراوانی به زبان ترکی منتشر شده و تحصیلات و مطالعات نیز به زبان ترکی است، اینگونه مورد استقبال قرار می گیرد؟  این پرسش جز یک پاسخ را بر نمی تابد و آن اینکه شعر شهریار ریشه در ژرفای فرهنگ اسلامی –ایرانی دارد و آثار او به اعماق سنتهای مشترک شرق اشارت دارد در حالیکه شاعران و منتقدان ترکیه نه تنها به تأثیر شعر غرب به شعر معاصر ترکیه معترفند، بلکه از آن به عنوان حادثه ای فرخنده یاد می کنند و شعر مدرن بعد از تشکیل جمهوری را در شعر ترکی، اروپایی می گویند. در برخی جمهوریهای مسلمان نشین آسیای مرکزی و قفقاز هم اگرچه زبان ترکی، زبان رسمی و ادبی محسوب می شد، اما شعر بیشتر  از آنکه به میراث ایرانی –اسلامی متکی باشد، به تجارب و آموزه های شعر روسی –اروپایی مستظهر بود.
اینگونه بود که شاعران و شعرخوانان آن گوهر گمگشتۀ خود را در شعر ترکی شهریار باز یافتند. حتی برگردان اشعار فارسی شهریار نیز –به همان میزان که شعرهای آذری اش –در آن کشورها مورد اقبال واقع شد. و اینک تنها شهریار است که به عنوان حلقه واسط میان پاره های مختلف فرهنگی اسلامی –ایرانی در منطقه شناخته می شود.
موطن و مولد و آرامجای این شاعر، تبریز این «دارالسلام شعر و ادب» است که همچون ستاره های درخشان بر تارک آسمان ایران عزیز می درخشد. و اینک این افتخار برای تبریز است که هر سال در بیست و هفتم شهریورماه با گرامیداشت استاد شهریار فرصتی مغتنم برای بررسی شعر معاصر کشورمان فراهم آمده است تا جای خالی توجه به این عالی ترین و ناب ترین وجه کلام یعنی شعر در تقویم فعالیتهای فرهنگی سالانه با نام عزیزش برکت یابد.
خداوند را شاکرم این توفیق را عنایت فرمود که این کمترین به عنوان فرزندی کوچک از فرزندان تبریز بزرگ ادای احترام بکنم به روح بلند شهریار و ادای دینی به سرزمینی که در هوایش نفس می کشم. امیدوارم مردمان ایران عزیز و زادگاه سرافرازم تبریز نامدار این اقدام را از فرزند ناچیزشان بپذیرند.
خواندن 2107 دفعه آخرین ویرایش در پنج شنبه, 14 ارديبهشت 1391 ساعت 04:30

نظر دادن

یادی از دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی

پشت صحنه حضورم در برنامه زير نور ماه در شبكه جهانى سحر

تازه ها

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ،  صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ، صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

دوشنبه, 03 ارديبهشت 1403 09:35

استاد دولتمند خال‌اف‌ خواننده «آمدم ‌اي شاه پناهم بده» و «دور مشو، دور مشو» به ابديت پيوست.  دوست گرامي‌ام استاد دولتمند خال‌اف، آهنگساز، نوازنده و احياگر موسيقي «فلك»‌ دار فاني را...

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

پنج شنبه, 19 بهمن 1402 12:00

غبار كدورت و تيرگي فرونشسته بر جهان چنان غليظ بود كه گويي هيچ صبحي در پس پرده نيست و خورشيد روشناي خويش را براي هميشه از زمين برگرفته است و...

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

سه شنبه, 10 بهمن 1402 18:18

نمایش لیلی و مجنون به کارگردانی و نویسندگی یعقوب صدیق جمالی به زبان ترکی آذربایجانی بر اساس مثنوی «لیلی و مجنون» اثر حکیم ملا محمد فضولی در تالار وحدت تهران...

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

پنج شنبه, 21 دی 1402 18:25

روز یکشنبه سوم دی ماه کانون هنرمندان آذربایجان در تهران ، مراسمی به مناسبت هشتاد و چهار سالگی استاد حسن مجید زاده متخلص به ساوالان برگزار کرد . در این...

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

پنج شنبه, 21 دی 1402 15:22

تالار سید محمود دعائی در موسسه اطلاعات روز سه شنبه دوازدهم دی ماه شاهد مراسمی به یاد ماندنی بود . این مراسم که برای تجلیل از خدمات نیم قرن استاد"...

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

سه شنبه, 23 آبان 1402 15:34

 شاعر و نویسنده زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان استاد شهریار بیان کرد:متاسفانه شهریار شناسی در ایران هنوز بسیار ضعیف است، درحالیکه در دانشکده های پیرامونی لااقل در دانشکده...

حق تكثير كليه محتواى تصويرى، صوتى و نوشتارى اين وبسايت متعلق است به على اصغر شعردوست .